فیزیولوژی مغز و نخاع
نخاع و اعمال حرکتی آن
نخاع یا نخاع شوکی: یخشی از سلسله اعصاب(مرکزی) است که در داخل مجرای مهره ها قرار دارد.شکل نخاع مانند ساقه استوانه ای شکل است و به رنگ سفید می باشد که ارتفاع آن در مردان 45 سانتی متر و در زنان 42 سانتی متر بوده و پهنای آن نیز سک سانتی متر است.
اعصاب نخاعی چند زوج است و از کجا منشاء می گیرد؟
اعصاب نخاعی 31 زوج می باشند و هریک از دو ریشه بوجود می آیند که از نخاع خارج می گردند: یکی ریشه خلفی که حسی بوده و دیگری ریشه قدامی که حرکتی است و این تقسیم بندی به اصل بل ماژندی نیز معروف می باشد.
این دو ریشه در خارج ستون مهره ها، با هم یکی شده و عصب نخاعی را تشکیل می دهند.
از نخاع، 31 زوج اعصاب(نخاعی) به شرح زیر جدا می شوند:
- در گردن 8 زوج است که از بالا به پائین، آنها را به ترتیب از اولین(C1) تا هشتمین عصب گردنی(C8)،نام گذاری می کنند.
- در قفسه سینه، دوازده اعصاب پشتی(T12-T1)
- در ناحیه کمر، پنج زوج اعصاب کمری(L5-L1)
- در ناحیه پایین کمر، پنج زوج عصب خاجی یا ساکرال(S5-S1)
- در ناحیه انتهایی مهره ها،یک زوج عصب دنبالچه ای یا کوکسی
مواد تشکیل دهنده نخاع دارای چه رنگی است؟
نخاع از دو قسمت تشکیل شده است: (1)ماده سفید و (2) ماده خاکستری
ماده خاکستری به شکل H می باشد و دارای دونیمه طرفی است که توسط یک قسمت میانی به نام رابط خاکستری به یکدیگر مربوط می باشند.در نخاع، ماده خاکستری در وسط و ماده سفید در خارج آن وجود دارد. همچنین ماده خاکستری نخاع، محل جامعیت انواع رفلکس های موجود در نخاع می باشد.
سازمان بندی ماده خاکستری نخاع به چه صورت می باشد؟
تقریباً کلیه پیام های حسی از طریق ریشه ها حسی(خلفی) وارد نخاع می شوند. هر پیام حسی، پس از ورود به نخاع، دو راه مجزا را در پیش می گیرد: (1) یک شاخه از عصب حسی، به ماده خاکستری نخاع ختم می شود و رفلکس های موضعی (قطعه ای) و سایر اثرات را بوجود می آورد، (2) شاخه دیگر، پیام را به سطوح بالاتر دستگاه عصبی می رساند؛ یعنی به ساقه مغز یا حتی به قشر مغز،پیام را منتقل می کند.
الف)نورون های حرکتی قدامی
ب) نورون های واسطه یا بینا بینی
مشخصات نورون های حرکتی قدامی را بنویسید.
چند هزار نورون در هر قطعه از شاخ های ماه خاکستری نخاع قرار دارند که %100 – 50 بزرگتر از سایر سلول ها هستند و نورون های حرکتی قدامی نام دارند.
نورون های حرکتی قدامی،آن دسته از فیبرهای عصبی را ایجاد می کنند که از طریق ریشه قدامی از نخاع خارج میشوند و فیبرهای عضله اسکلتی را عصبدهی می نمایند.
این نورون ها بر دو نوع هستند: (1) نورون های حرکتی آلفا و (2) نورون های حرکتی گاما.
گیرنده های حسی عضلات را نام برده و نقش آن ها را در کنترل حرکات عضلات بنویسید.
- دوک های عضلانی: این نوع گیرنده حسی، در تمام بطن عضله پراکنده هستند و اطلاعات مربوط به طول عضله و سرعت تغییر آن را به دستگاه عصبی مخابره می کنند.
- اندامک های تاندونی گلژی: در تاندون عضلات وجود دارند و اطلاعات مربوط به کشیدگی (تانسیون) در تاندون و سرعت تغییر آن را به مرکز ، ارسال می کنند.
طرز قرار گرفتن بدن و انجام حرکات همگام و هماهنگ در انسان چگونه تنظیم می شود؟
فعالیت حرکتی اندام ها در انسان، به طرح و فرکانس تخلیه نورون های حرکتی نخاع و نورون های مشابه در هسته های حرکتی اعصاب جمجمه ای بستگی دارد. این نورون ها یا به طور کلی مسیرهای مشترک نهایی که به عضلات می روند، تحت اثر تحریکی یا مهاری مسیرهای عصبی نیز قراردارند. همچنین مسیرهای ورودی متعددی به هر نورون حرکتی نخاعی، از همان قطعه نخاعی می رسند و مسیرهای متعدد ورودی فوق قطعه ای نیز از سایر قطعات نخاعی،تنه مغزی و قشر مغز روی این نورون ها متقارب (همگراء) می شوند. برخی از این ورودی های مستقیماً روی نورون های حرکتی در عضلات ختم می سوند، اما بسیاری از آن ها اثراتشان را از طریق نورون ها واسطه ای یا به وسیله نورون های(وابران) محیط بر گاما، به دوک های عضلانی اعمال می کنند و برگشت آن ها نیز از طریق فیبرهای مرکزی (Ia)نخاع انجام می شود. بنابراین، فعالیت جمع بندی شده این مسیرهای ورودی متعدد از نخاع،بصل النخاع،مغز میانی و سطوح قشری،طرز قرار گرفتن بدن را تنظیم می کند و نهایتاً انجام حرکات هماهنگ،مقدور می گردد.
راه های بالاور در نخاع را توضیح دهید.
این مسیرها،ایمپالس های آوران حسی را از نخاع به مغز حمل می کنند و شامل:
الف) راه های موجود در ستون خلفی که هر کدام حواس خاصی را به مغز منتقل می کنند:
- راه گل یا دسته گراسیلیس که حس لمس دقیق و ظریف و حس های عمقی را از نیمه تحتانی بدن،انتقال می دهد.
- راه میخی یا دسته کونئاتوس که حس لمس دقیق و ظریف و حس های عمقی را از نیمه فوقانی بدن انتقال می دهد.
ب) راه های موجود در ستون قدامی نخاع:
راه نخاعی- تالاموسی قدامی یا شکمی که حس لمس ساده را از همه بدن(بجز سر) انتقال می دهد.
ج) راه های موجود در ستون جانبی نخاع که مسیرهای مختلفی را در بر می گیرد:
1) راه نخاعی- تالاموسی جانبی یا پشتی: حی درد و حرارت را از همه قسمت های بدن( به غیر از سر) انتقال می دهد.
2) راه نخاعی – مخچه ای جانبی یا پشتی: حس حرکت ناخودآگاه را منتقل می کند.
3) راه نخاعی – مخچه ای شکمی
4) راه نخاعی بامی
5) راه نخاعی – زیتونی
6) راه نخاعی – دهلیزی
7) راه نخاعی – پلی
8) راه نخاعی – شبکه ای
انتقال حواس از گیرنده ها به قشر مخ چگونه است؟
حس های برخاسته از طرف راست بدن، به تالاموس و قشر مخ سمت چپ می رسند، بر عکس، حس های طرف چپ بدن نیز از طریق سه نوع نورون، به تالاموس رفته و نهایتاً وارد قشر مخ سمت راست می شوند:
- نورون های درجه اول: برای تمام حواس(بدن استثناء) در نخاع و همان سمت هستند.
- نورون های درجه دوم: برای درد،دما و لمس ساده در نخاع هستند و در سطحی از نخاع، به سوی مخالف می روند.
- نورون های درجه سوم: برای همه حواس(بدون استثناء) در هسته خلفی – جانبی شکمی(PLV) تالاموس و در سمت مخالف می باشند. پس از هسته (PLV)،فیبرهای نورون درجه سوم بیرون می آیند که به ناحیه حسی قشر مخ می روند.
مفهوم کلی آنسفالیزاسیون چیست؟
در گونه های حیوانی (بویژه انسان و میمون) که در آنها قشر مغر تکامل زیادی یافته اسن،روندی موسوم به مغزی شدن یا آنسفالیزاسیون؛ به مفهوم کلی نقش نسبتاً بیشتر قشر مغز در اعمال مختاف، وجود دارد که یک پدیده مهم(ساختاری) می باشد.
رفلکس ها چگونه بوجود می آیند؟
در واقع، واحد پایه فعالیت عصبی جامع، قوس رفلکسی است. این قوس از یک اندام حسی، یک نورون حسی مرکز بر،یک یا چند سیناپس در یک استگاه مرکزی یا یک عقده سمپاتیک، یک نورون حرکتی (محیط بر) و یک اندام عمل کننده (افکتور) تشکیل شده است. در پستانداران، محل ارتباط بین نورون های پیکر مرکزی بر محیط و محیط بر،عموماً در مغز یا نخاع است. نورون های مرکز بر از طریق ریشه های خلفی یا اعصاب جمجمه ای وارد می شوند و جسم سلولی آن ها، در عقده های ریشه خلفی یا در عقده های نظیر آن در اعصاب جمجمه است. فیبرهای محیط بر نیز از طریق ریشه های قدامی یا اعصاب حرکتی جمجمه ای، از سیستم عصبی خارج می شوند. فعالیت قوس رفلکسی در گیرنده حسی، با یک پتانسیل گیرنده شروع می شود که اندازه این پتانسیل؛ متناسب با شدت تحریک وارده، است. پتانسیل گیرنده، موجب تولید پتانسیل های عمل (تابع قانون همه یا هیچ در عصب مرکز بر) می شود که تعداد آن ها، متناسب با دامنه پتانسیل مولد است.
در سیستم عصبی مرکزی؛ پاسخ ها،مجدداً تغییر می یابد و به صورت پتانسیل های سیناپسی تحریکی(EPSP) و پتانسیل پس سیناپسی مهاری(IPSP) در محل تماس های سیناپسی، در می آیند. همچنین پاسخ های همه یا هیچ در عصب محیط بر تولید می وند؛ هنگامی که این پاسخ ها به اندام عمل کنند رسید،مجدداً پاسخ های تغییر یافته ظاهر می شوند. وقتی که اندام عمل کننده، عضله صاف باشد؛ پاسخ ها، جمع شده تا پتانسیل های عمل را در عضله صاف تولید کنند. ولی هنگامی که اندام عمل کننده، عضله اسکلتی باشد؛پاسخ متغیر، همواره برای تولید پتانسیل های عمل که موجب انقباض عضلانی می سوند،کافیست،اما باید تاکید نمود که محل برقراری ارتباط بین نورون های مرکز بر و محیط بر، معمولاً در سیستم عصبی مرکزی قرار دارد و میزان فعالیت در قوس رفلکسی، به وسیله جریان های ورودی متعددی که روی نورون های محیط بر همگرا می شوند، تغییر می کند. باید توجه داشته که برای بروز یک رفلکس(مثلاً خاراندن)، نیاز به یک محرک (استیمولوس) خاص و بسیار دقیق می باشد که به آن محرک مناسب یا کافی می گویند.
قوس رفلکسی چیست و اجزای تشکیل دهنده آن کدامند؟
قوس رفلکسی، مسیری است که یک ایمپالس عصبی در جریان عمل بازتاب(رفلکس)،طی می کند.
چند نوع رفلکس وجود دارد؟
الف)رفلکس یک سیناپسی(مثل رفلکس کششی،رفلکس زانو و رفلکس ماهیچه دو سر)
ب)رفلکس چند سیناپسی ( مثل رفلکس عقب کشیدن یک عضو مثل پا، رفلکس شکمی و رفلکس ماهیچه کرماستر یا پوست بیضه)
رفلکس کششی
هنگامی که ماهیچه کشیده می شود، دوک ماهیچه تحریک می شود و ایمپالس های تعیین وضعیت، از راه فیبرهای حسی(آوران) در ریشه خلفی، به سلول های شاخ قدامی نخاع ارسال می شود. سپس ایمپالس های حرکتی از سلول های شاخ قدامی، از راه فیبرهای حرکتی(وابران) در ریشه قدامی، به ماهیچه فرستاده می شود و در نتیجه، تونوس ماهیچه بوجود می آید.
رفلکس عقب کشیدن پا
وقتی یک محرک دردآور به سطح زیرین انگشت پا اعمال می شود، موجب بروز یکسری واکنش در شخص می شود که شامل: (1) حرکت رو به بالای انگشتان پا، (2) خم شدن مچ پا،زانو و مفصل ران و لگن و نهایتاً (3) خمیدگی به سمت جلو تنه. مجموعه این واکنش ها و حرکات “رفلکس عقب کشیدن” می باشد.
طبقه بندی رفلکس ها را بنویسید.
- رفلکس های غیر شرطی که چند ویژگی دارد:
الف)ذاتی(از زمان تولد) ب)تجربه قبلی،مورد نیاز نیست.
ج) قشر مغز، مورد نیاز نیست، د) در طول زندگی،ثابت است.
مثال رفلکس های غیر شرطی: رفلکس زانو،رفلکس نور،رفلکس پس کشیدن(اندام) و غیره.
2)رفلکس های شرطی که دارای چند مشخصه می باشد:
الف) اکتسابی(در زمان تولد، وجود ندارد)، ب) تجربه قبلی مورد نیاز است، ج) قشر مغر نیز مورد نیاز است، د)ناپایدار بوده یا حتی ممکن است از بین برود.
مثال: غذا خوردن، سیگار کشیدن، اعتیاد به مواد مختلف.
اهمیت بالینی رفلکس زانو چیست؟
- رفلکس زانو در ضایعات نورون آوران، ضایعات قطعات کمری نخاع(L4-L2) ضایعات نورون وابران،خواب عمیق و بیهوشی کاهش می یابد.
- در ضایعات نورون حرکتی فوقانی،تتانی و تحریک پذیری شدید CNS افزایش می یابد.
- رفلکس زانو در ضایعه مخچه ای،نوسانی(پاندولی) می شود.
رفلکس کششی معکوس چیست؟
تا یک حد معین، هرچه عضله شدیدتر تحت کشش قرار گیرد، انقباض رفلکسی آن قویتر خواهد بود؛ اما هنگامی که کشش به اندازه کافی قوی شود، انقباض ناگهان متوقف شده و عضله شل می شود. این شل شدن در پاسخ به یک کشش قوی را رفلکس کششی معکوس یا مهار اوتوژنیک می نامند.
گیرنده رفلکس کششی معکوس، اندام وتری گلژی است.
تون عضلاتی چیست و چه تغییراتی ممکن است در آن رخ دهد،چرا؟
مقاومت یک عضله در برابر کشش را تون یا تنوس می گویند.در صورتی که عصب حرکتی یک عضله قطع شود، مقاومت عضله در مقابل کشش بسیار کم می شود که می گویند عضله شل یا فلاکسید(هیپوتونیک) است، اما اگر به دلیل فعالیت شدید رفلکس های کششی، مقاومت عضله در برابر کشش زیاد شده باشد؛ این عضله سخت یا اسپاستیک(هیپرتونیک) می باشد.
شوک نخاعی و عوارض ناشی از آن را به طور خلاصه شرح دهید.
الف) در تمامی مهره داران: در صورت قطع عرضی نخاع، موجب پیدایش مرحله “شوک نخاعی” می شود که در طی آن، همه پاسخ های رفلکسی نخاعی، بشدت تضعیف می شوند و پتانسیل استراحت غشایی درنورون های حرکتی نخاع، حدود 2 تا 6 میلی ولت از حد طبیعی، بیشتر می باشد.
ب) عوارض ناشی از قطع عرضی نخاع: این افراد مانند سایر بیمارانی که قادر به حرکت نیستند، دچار عوارض مختلفی می شوند از جمله: (1) افزایش تجزیه پروتئین های بدن و در نتیجه، تعادل منفی ازت،(2) در صورت عدم جابجایی منظم و مداوم بیمار، زخم های ناشی از خوابیدن یا زخم بستر بوجود می آید،(3) افزایش تخریب استخوانی و در نتیجه بروز هیپرکلمسی و افزایش دفع ادراری کلسیم که می تواند منجر به بروز سنگ های ادراری گردد،(4) فلج مثانه و توقف جریان ادرار که موجب تشدید عفونت های ادراری می شود که شایعترین عارضه ضایعات نخاعی نیز می باشد.
کنترل اعمال حرکتی توسط قشر مخ
تقریباً تمام حرکات ارادی که توسط قشر مخ کنترل می شوند؛ حاصل فعال شدن قشری، الگوهایی عملی هستند که در مناطق تحتانی مغز، نخاع،ساقه مغز، هسته های قاعده ای و مخچه اندوخته شده اند.
این مراکز تحتانی به نوبه خود پیام های فعال کننده خاصی را به عضلات می فرستند.
البته در مورد چند نوع حرکت، قشر مخ دارای مسیری تقریباً مستقیم به نورون های حرکتی قدامی نخاع است که در طول مسیرش از سایر مراکز حرکتی نمی گذرد؛ به خصوص برای کنترل حرکات ظریف وماهرانه انگشتان و دست ها.
قشر حرکتی درچه ناحیه ای از مغز قرار دارد؟
قشر حرکتی، در جلوی شیار مرکزی قرار دارد و تقریباً 3/1 خلفی لوب های پیشانی(فرونتال) را اشغال می کند. قشر حسی پیکری، در خلف شیار مرکزی قرار دارد. این ناحیه پیام های زیادی برای شروع فعالیت های حرکتی، به قشر حرکتی می فرستد.
تقسیم بندی نواحی مختلف قشر حرکتی را بنویسید.
قشر حرکتی، به چند زیر ناحیه تقسیم می شود که هریک از آن ها فعالیت عضلات مختلف و اعمال حرکتی خاص بدن را به صورت توپوگرافی خاص خود نمایش می دهد که عبارتند از: (1) ناحیه قشر حرکتی اولیه، (2) ناحیه پیش حرکتی، (3) ناحیه مکمل حرکتی.
برخی نواحی تخصص سافته کنترل اعمال حرکتی در قشر حرکتی انسان را نام ببرید.
ناحیه بروکا و تکلم: یک ناحیه پیش حرکتی است که دقیقاً در جلوی قشر حرکتی اولیه و درست بالای شیار سیلویوس قرار داردريال این منطقه را ناحیه “بروکا” می گویند.
حوزه حرکات ارادی چشم: درست در بالای ناحیه بروکا، محلی برای کنترل حرکات ارادی چشم وجود دارد که آسیب این ناحیه مانع از حرکت ارادی چشم ها به سوی اشیای مختلف می شود.
ناحیه چرخش سر: ناحیه مختصر بالاتری هم در قشر ارتباطی حرکتی وجود دارد که تحریک الکتریکی آن باعث چرخش سر می شود.
ناحیه مهارت های دستی: ناحیه ای در قشر پیش حرکتی و درست جلوی قشر حرکتی اولیه(مربوط به دست ها و انگشتان) وجود دارد که ناحیه مهارت های دستی نامیده می شود.
نحوه انتقال پیام ها از قشر حرکتی مغر به عضله
راه های پایین رو نخاع را بنویسید.
این راه ها، ایمپالس های وابران(حرکتی) را از مغز به نخاع منتقل می کنند و شامل دو راه اصلی (هرمی و خارج هرمی) می باشد.
راه هرمی مسوول انجام چه کارهایی می باشد؟
کنترل حرکات دقیق و ماهرانه(مثل نوشتن، نقاشی کردن، ماشین نویسی)
راههای خارج هرمی چه اعمالی را کنترل می کند؟
- حرکات چشم و سر را کنترل و هماهنگ و درنتیجه، تعادل را حفظ می نمایند.
- رفلکس حرکات وضعیتی را در پاسخ به محرک های بینایی و شنوایی کنترل می کنند.
- حرکات دست ها و پاها را به هنگام راه رفتن، هماهنگ می کنند.
- تونوس ماهیچه خم کننده(فلکسور) را تسهیل می کنند.
- تونوس ماهیچه را در جهت ضد نیروی ثقل(آنتی گراویته) حفظ می کنند.
- حرکاتی که توسط سیستم هرمی آغاز می شوند را پیوسته و یکنواخت می کنند.
- هنگامی که راه های هرمی آسیب می بینند، راه های خارج هرمی احتمالاً ایمپالس های ارادی را تا حدودی انتقال می دهند.
- اعمال خود مختار (اتونوم) را کنترل می کنند.
- حرکات ارادی را کنترل می نمایند.
- حرکات بلع، صحبت کردن و زبان را کنترل می کنند.
ساقه مغز شامل چه بخش هایی از مغز است و چه نقشی در کنترل اعمال حرکتی بدن دارد؟
ساقه مغز، شامل بصل النخاع، پل و مزانسفال است و به تعبیری ادامه فوقانی نخاع در درون حفره جمجمه می باشد؛ زیرا همچون نخاع که با شاخ های خاکستری قدامی و خلفی خود اعمال حرکتی و حسی گردن به پایین را انجام می دهد. ساقه مغز انجام بسیاری از اعمال خاص کنترلی، ازجمله موارد زیر را بر عهده دارد:
- کنترل تنفس
- کنترل دستگاه قلبی،عروقی
- کنترل اعمال گوارشی
- کنترل بسیاری از حرکات کلیشه ای بدن
- کنترل تعادل بدن
- کنترل حرکات چشم
مخچه،هسته های قاعده ای و کنترل کلی حرکت
جدا از نواحی قشری مخ که فعالیت عضلانی را کنترل می کنند، دو ساختمان (مغزی) دیگر نیز برای عملکرد طبیعی حرکت ضروری است که شامل مخچه و هسته های قاعده ای می باشند.
البته هیچ یک از این دو ساختمان، به خودی خود نمی توانند کار عضلانی را شروع نمایند، بلکه آنها همیشه در ارتباط با سایر دستگاه های کنترل حرکتی، عمل می کنند.
مخچه: این عضو،اساساً وظایف عمده ای در زمان بندی فعالیت های حرکتی و همچنین در پیشرفت نرم و شریع از حرکتی به حرکت بعد، دارد. مخچه هنگام تغییرات بار وارده بر عضلات نیز به کنترل شدت انفباض عضلانی کمک می کند و در کنترل تاثیر متقابل و لحظه ای گروه های عضلانی موافق و مخالف(عضلات آگونیست و آنتاگونیست) هم نقش دارد.
هسته های قاعده ای: این هسته ها، به طرح ریزی و کنترل الگوهای پیچیده حرکات عضلانی، کنترل شدت نسبی حرکات مجزا، حرکت و ترتیب حرکات متعدد متوالی و موازی، برای حصول اهداف خاص و پیچیده حرکتی، کمک می کند.
بیماری مخچه با چه علایمی مشخص می شود؟
بیماری مخچه به ناتوانی در انجام حرکات ملایم و دقیق می انجامد و اختلالاتی در همان طرف ضایعه،بروز می کند علایم عمده بیماری مخچه عبارتند از:
الف) اختلالاتی که در وضعیت بدن ظاهر می شود:
- آستنی
- هیپوتونی
- انحراف خود به خود
- رعشه ارادی
- حرکت سریع کره چشم
- فلکس زانویی آونگی
- راه رفتن(گیت)
هسته های قاعده ای و اعمال حرکتی آن ها
هسته های قاعده ای(مانند مخچه)، دستگاه فرعی حرکتی هستند که به تنهایی عمل نمی کندد،بلکه در ارتباط نزدیک با قشر مخ و دستگاه حرکتی قشری نخاعی عمل می نمایند.
در واقع هسته های قاعده ای(تقریباً) تمام پیام های ورودی خود را از قشر می گیرند و پیام های خروجی خود را نیز به قشر باز می گردانند. هسته های قاعده ای، توده هایی از ماده خاکستری هستند که به طور عمقی، درون ماده سفید نیمکره های مخ، قرار دارند.
نقش(مهم) عقده های قاعده ای در جهت کنترل فعالیت های حرکتی را شرح دهید.
عقده های قاعده ای در تنظیم و کنترل اعمال حرکتی، دارای سه نقش مهم هستند که عبارتند از: (1) کنترل الگوهای(پیچیده) فعالیت حرکتی، (2) کنترل شناختی فعالیت حرکتی (3) تنظیم زمان بندی فعالیت و تعیین شدن حرکات.
هسته های قاعده ای در تغییر زمان بندی و تعیین شدت حرکات چه نقشی دارند؟
تعیین سرعت حرکت و کنترل بزرگی حرکت، بر عهده هسته های قاعده ای است. در مبتلایان به ضایعات شدید هسته های قاعده ای؛ این زمانبندی و تعیین اندازه کارها، خوب انجام نمی شود و در واقع گاهی اوقات، تنظیم فعالیت ها، اصلاً وجود ندارد.
بیماری های قاعده های قاعده ای را نام ببرید.
این بیماری ها شامل دو سری کلی می باشند:
- بیماری های همراه با ازدیاد فعالیت حرکتی(هیپر کینتیک)
- بیماری هایی که فعالیت حرکتی کاهش می یابد(هیپو کینتیک)
بیماری پارکینسون به چه علت ایجاد می شود و علایم آن چیست؟
این بیماری به علت ضایعه عروقی در افراد پیر که منجر به دژنراسیون گلوبوس پالیدوس و جسم سیاه(تخریب سیستم دوپامینرژیک) می شود، ایجاد می گردد و علایم آن عبارتند از:
الف) سختی یا افزایش تونوس ماهیچه(آکینزی)
ب) لرزش های ساکن (ترمورهای استانیک)
ج) اختلالات در حرکات
قشر مخ، اعمال فکری،یادگیری و حافظه در مغز
قشر مخ و تفکر
بخش فعال مخ عمدتاً ار لایه نازکی از نورون ها، به ضخامت mm5-2 تشکیل شده است که سطوح تمام چین های مخ را می پوشاند و سطح کلی آن حدود 25/0 متر مربع است. همچنین کل قشر مخ، حاوی حدود 100 میلیارد نورون است.
قشر مخ به چند لوب تقسیم می شود؟
قشر مخ به چهار لوب تقسیم می شود که عبارتند از:
- لوب پیشانی(فرونتال)
- لوب پس سری(اکسی پیتال)
- لوب آهیانه ای(پاریتال)
- لوب گیجگاهی(تمپورال)
هریک از مناطق اختصاصی قشر مخ چه اعمالی انجام می دهند؟
لوب پیشانی که شامل اجزای زیر است و هر بخش، کنترل اعمال خاصی را بر عهده دارد.
الف)ناحیه 4(ناحیه حرکتی): (1) حرکات را آغاز می کند، (2) حرکات ظریف و کجزا را تولید می کند،(3) تسهیل کننده تونوس ماهیچه است،(4)تسهیل کننده، برای مراکز عصبی و رفلکس های نخاعی، است.
ب) ناحیه 6 (ناحیه پیش حرکتی): (1)اعمال غیر ارادی را بوجود می آورد، (2) مهار کننده،برای تونوس ماهیچه است،(3) مهار کننده مراکز عصبی و رفلکس های نخاعی است،(4) رفلکس چنگ زنی(گراسپ) را ایجاد می کند.
ج) ناحیه 8 (میدان دید در بخش پیشانی قشر): بخشی از مسیر رفلکس تطابق می باشد که تحریک آن، باعث انحراف توام هر دو چشم به سمت مخالف می شود.
د) نواحی 9،10،11،12(ناحیه پرو فرونتال): (1)اعمال خودکار(غیر ارادی)،(2) فعالیت ذهنی،(3)حافظه،(4)رفتار،(5) شخصیت. همچنین باید توجه داشت که ناحیه 12 برودمن در مغز را عمدتاً به عنوان جایگاه هوش (اینتلیجنس) می دانند.
ه) نواحی 44 و 45 برودمن(ناحیه حرکتی تکلن؛ بروکا): باعتث حرکات ماهیچه های مربوط به تکلم در زبان،لب ها و حنجره می شود.
لوب آهیانه ای(ناحیه حسی عمده) که شامل 1و2و3 برودمن است:
این لوب، همه انواع احساسات عمومی(اپی کریتیک) را از طرف مخالف بدن دریافت می دارد؛ مانند حس لمس، درجه حرارت،حس های عمقی.
لوب گیجگاهی که دارای دو ناحیه(حسی و ادراکی) می باشد:
الف) نواحی 41و42(ناحیه حسی – شنوایی) که حس های شنوایی را از دو طرف بدن دریافت می کند،
ب) ناحیه 22(ناحیه شنوایی-روانی) که معنی اصوات و کلمات گفته شده را درک کی کند.
لوب پس سری: این بخش از قشر مخ نیز دارای دو ناحیه عملکردی است:
الف) ناحیه 17(ناحیه حسی-بینایی) که حس های مربوط به بینایی را دریافت می کند.
ب) نواحی 18و19(ناحیه بینایی-روانی) که مفهوم اشیای دیده شده و کلمات نوشته شده را درک می کند.
ناحیه تشخص قیافه در چه بخشی از قشر مغز وجود دارد؟
در سمت میانی- تحتانی قشر، در لوب پس سری و در طول سطح میانی- تحتانی لوب های گیجگاهی؛ ناحیه وجود دارد که در صورت آسیب به آن، شخص قادر به شناخت چهره ها و تشخیص قیافه افراد نمی باشد. به این نوع اختلال در تشخیص هویت، “پروسوفنوزی” می گویند.
مفهوم نیمکره غالب چیست؟
اعمال تفسیری عمومی در ناحیه ورنیکه و شکنج زاویه ای و نیز اعمال نواحی کنترل تکلم و حرکت، معمولاً در یکی از نیمکره های مخ بسیار بیشتر از نیمکره دیگر تکامل یافته است و در نتیجه، این نیمکره را ” نیمکره غالب” می گویند.
نیمکره چپ در حدود 95 درصد کل افراد غالب است؛ حتی در زمان تولد نیز ناحیه ای از قشر که نهایتاً ناحیه ورنیکه را می سازد،در بیش از نیمی نوزادان، در نیمکره چپ(تا حدود 50%) بزرگتر از نیمکره راست است.
چرا قطع تنه مغزی در لبه فوقانی پل مغزی یا بی مخ کردن (دسرابراسیون) در حیوان، موجب سختی شدید عضلانی(اسپاستیه) می گردد؟
سختی عضلانی ناشی از بی مخی؛ به علت تسهیل منتشر رفلکس های کششی بوجود می آید.
حافظه چگونه ایجاد می شود؟
حافظه از نظر فیزیولوژیک بر اثر فعالیت عصبی اولیه و در نتیجه تغییراتی در قابلیت هدایت سیناپسی از یک نورون به نورون بعدی، ایجاد می شود.
طبقه بندی حافظه را بنویسید.
عموماً،حافظه را به دو روش تقسیم می کنند که شامل طبقه بندی عمومی بر اساس نوع اطلاعات می باشد:
الف) حافظه کوتاه مدت: حافظه هایی که چند ثانیه یا حداکثر چند دقیقه به طول می انجامند، مگر آنکه به حافظه های طولانی تر تبدیل شوند.
ب) حافظه میان مدت که طول مدت بقای این نوع حافظه به روزها یا هفته ها می رسد، ولی سرانجام از بین می رود.
ج) حافظه بلند مدت: حافظه ای که پس از اندوخته شدن(در مغز)، طی سه ماه یا حتی تا پایان عمر می توان آن را به یاد آورد.
آیا حیوانی وجود دارد که مغز بزرگتری از انسان داشته باشد؟
اگرچه سه نوع حیوان(خوک آبی،فیل،نهنگ) مغز بزرگتذیاز انسان دارند، اما بر اساس نسبت وزن مغز به بدن،انسان از تمام حیوانات مغز بیشتری دارد.
بیماری آلزایمر و جنون پیری را به طور خلاصه شرح دهید.
بیماری آلزایمر به وسیله از دست رفتن پیشرونده حافظه کوتاه مدت و به دنبال آن،از بین رفتن عمومی عملکرد شناختی و مرگ در میانسالی مشخص می شود که حدود 50% جنون پیری از نوع آلزایمری است. مساله مهم در ارتباط با بیماران آلزمایری، مراقبت دایمی از آنان می باشد که طبیعتاً یک مساله جدی و مشکل اساسی برای جامعه پزشکی و خانواده این قبیل افراد می باشد.
کدام یک از اعمال نباتی سیستم لیمبیک توسط هیپوتالاموس کنترل می شود؟
الف) تنظیم قلبی – عروقی
ب) تنظیم آب و اسمولالیته بدن
ج) تنظیم انقباضات رحم و تخلیه شیر از پستان
د)تنظیم گوارش و تغذیه(گرسنگی و سیری)
ه) کنترل ترشح هورمون های درون ریز از غده هیپوفیز(قدامی)
کدام یک از اعمال رفتاری سیستم لیمبیک، توسط هیپوتالاموس کنترل می گردد؟
- خشم و جنگندگی که توسط تحریک هیپوتالاموس طرفی بوجود می آید.
- کم خوری و آرامش که با تحریک خسته شکمی – میانی، ایجاد می شود.
- واکنش های تنبیهی و ترس که ناشی از تحریک ناحیه باریکی از هسته های دور بطنی می باشد.
- تحریک جنسی که بر اثر تحریک قدامی ترین و خلفی ترین قسمت هیپوتالاموس، ظاهر می شود.
دیدگاهتان را بنویسید